(١) (و العادیات ضبحا):(قسم به اسبانی که در راه جهاد نفسشان به شماره افتاده )
(٢) (فالموریات قدحا):(و به ستورانی که هنگام تاختن از سمهایشان آتش می جهد)
(٣) (فالمغیرات صبحا):(و صبحگاهان دشمن را غافلگیر کرده و به غارت گرفتند)
(۴) (فاثرن به نقعا):(و گرد و غبار برانگیختند)
(۵) (فوسطن به جمعا):(و سپاه دشمن را در میان گرفتند)(عدو)یعنی دویدن به سرعت (ضبح )یعنی صوتی که از نفس نفس زدن اسبان در حین دویدن شنیده می شود، (موریات ) به معنای بیرون کردن آتش از سنگ چخماق است ،(قدح )یعنی سنگ آتش زنه را به هم کوبیدن ،(مغیرات )یعنی غافلگیر کنندگان وهجوم برندگان (اثاره )یعنی گرد و غبار برانگیختن و (نقع )یعنی غبار.می فرماید: سوگند به اسبان تیز تکی که نفس نفس می زنند و این اسبان در هنگام تاختن در اثر برخورد سمهایشان به سنگها آتش از زمین بیرون می کند و قسم به سوارانی که در هنگام صبح غفلتا بر دشمن هجوم می برند و با غافلگیر کردن آنها، گرد و غبار برمی انگیزند و دسته جمعی آنها را در میان می گیرند.این آیات در وصف علی ع نازل شد آن زمان که با سپاه خود در غزوه ذات سلاسل (دارای زنجیرها)شرکت نمود و لشکر دشمن را شکست داد و این پیروزی بعد از چندنوبت اعزام لشکر واقع شد که رسولخدا ص غیر علی ع به سرکردگی سپاه گسیل داشته بود و آنها نتوانسته بودند کاری صورت دهند و هر یک لشکر را دچار شکست نمودندو در خصوص پیروزی امیرالمؤمنین در این جنگ ، سوره عادیات نازل شد، در حالیکه مردم همراه حضرت رسول نماز صبح را می خواندند و وقتی پیامبر ص این سوره راتلاوت فرمود بعد از نماز، اصحاب عرضه داشتند: یا رسول الله ، ما این سوره رانمی شناسیم و نشنیده بودیم ، رسولخدا ص فرمود: بلی ، علی بر دشمنانش ظفر یافت وخدای تعالی این سوره را توسط جبرئیل فرستاد و فتح علی را به من مژده داد، چند روزبیشتر نگذشت که امیرالمؤمنین با غنائم و اسیران از جنگ بازگشت و این جنگ را به این جهت ذات سلاسل می گویند که حضرت علی (ع) شکست فاحشی به دشمن داد و عده ای را کشت و جمع بسیاری را اسیر و در بند نمود.)
(۶) (ان الانسان لربه لکنود):(بدرستی که انسان نسبت به پروردگارش کافر وناسپاس است )
(٧) (و انه علی ذلک لشهید):(و خود او نیز به این ناسپاسی گواه است )
(٨) (و انه لحب الخیر لشدید):(و بدرستی که او بر حب مال سخت فریفته و بخیل است )
(٩) (افلا یعلم اذا بعثر ما فی القبور):(آیا نمی داند که روزی از قبرها برانگیخته می شوند؟)
(١٠) (و حصل ما فی الصدور):(و آنچه در سینه هاست همه پدیدار می شود)
(١١) (ان ربهم بهم یومئد لخبیر):(محققا آن روز پروردگار بر کردارشان کاملاآگاه است )در این آیات از طبیعت بشر خبر می دهد و می فرماید: انسان طبیعتش به گونه ای است که به جهت پیروی از هوای نفس و دلدادگی به لذایذ دنیوی ، از شکر پروردگار غافل می شود و دست به کفر انگیزی می زند و انسان خودش به کفر انگیزی خود آگاه است وبا اینکه می داند این کفران صفت ناپسندی است ، اما بازهم ناسپاسی می کند و نیز طبیعت انسان چنان است که نسبت به دوستی مال بسیار بخیل و تنگ نظر است و شاید هم می خواهد بفرماید: حب خیر فطری انسان است ، در نتیجه فریفته زینت و مال دنیامی شود و آنها را خیر خود می پندارد، ولی این شیفتگی یاد خدا را از دلش می برد و درمقام شکرگزاری بر نمی آید.در این آیات تعریضی نسبت به آن مردمی که مسلمانان با آنان جهاد کردند وجوددارد، چون آنها نعمت اسلام و هدایت را کفران کرده بودند.در ادامه می فرماید: آیا انسان نمی داند که به خاطر این کفر و ناسپاسی عقوبتهایی داردکه بزودی به آن می رسد و با آن جزا داده می شود؟ و وقتی آنچه بدن در قبرهاست ازقبرهابیرون آورده می شود و اسرار و نهفته های باطنی انسانها برملا می گردد و آشکارمی شود که در باطن کافرند یا مؤمن ؟ مطیعند یا عاصی ؟ در آن هنگام خداوند به وضع وحال ایشان آگاهی دارد و بر اساس باطنشان آنها را جزا می دهد، همچنانکه فرمود،(یوم تبلی السرائر روزقیامت روزیست که باطنها آشکار می شود)
منبع:http://ghorany1390.persianblog.ir
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.